۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه

شاید ها و بایدها

حرکت هماهنگ روز بیست و پنجم بهمن ماه هشتاد و نه بدون شک آس برنده ای بود که دولت دیکتاتور با آن مواجه شد, اما براستی آن همه شور و شوق و انرژی جوانان و مردمی که منتظر جرقه سبزی بودند باید پس از آن بازی برنده تمام شود؟
راهپیمایی اعتراض آمیز بیست و پنجم بسیاری از معادلات رژیم را به هم زد تا جایی که حتی صحبت از ریزش نیروهای نظامی و انتظامی و حتی سپاه هم به میان آمد از آن گذشته با ریزنمایی رسانه های دولتی از جمعیت مخالفان, نمایش مسخره و چندش آور به اصطلاح نمایندگاه مردم در مجلس فرمایشی و عصبانیت و عکس العمل ضد و نقیض ملا بنویس های حکومتی به راحتی میتوان ثابت کرد که حتی نه تنها ریزشماری آنان در شمارش تعداد مخالفان کارگر نبوده است بلکه حتی بدون نیازبه برهان خلف نیز میتوان دریافت که به خیابان آمدن این تعداد نیرو و پلیس ضد شورش برای بیش از 200-300 نفر بوده است.
از طرفی دیگر اثبات بسیجی نبودن شادروان صانع دلیل قاطع دیگری بود که بسیاری از سربازان و حتی مردم عامه را متوجه کرد که این جنایات از چه ارگان یا ارگانهایی برمیخیزد.
روز بیست و ششم زمانی که مست از پیروزی دیروزش بودیم در اینجا نوشتم که مست از پیروزی نباشیم چرا که هزینه های سنگینی باید پرداخت. (هر چند پس ازارسال  این لینک به آزادگی به دلیل اهمیتی که احساس میکردم  یادآوری این موضوع میتواند داشته باشد این نکته را زیر بعضی از لینکها جهت یادآوری همرزمان گذاشتم و به لطف بعضی اخطار اسپم نیز دریافت کردم اما کماکان از این یادآوری احساس رضایت میکنم.) که متاسفانه در آن شور و حال البته آنچه شنیده نشد صدای این نکته بود .
اما  همرزمان, دوستان و برادران
برنامه بعدی چیست؟ به یقین که هنوز بهترین زمان برای ادامه حرکت بیست و پنجم است. به دلیل حساسیت بعضی از دوستان به کلمه رهبران جنبش از این واژه صرفنظر میکنم اما این حقیقتی است که موسوی و کروبی الان دربند هستند. دیروز در همین صحه میخواندیم و رای میدادیم که فردا تشیع جنازه برادرمان را سبز میکنیم و امروز هم میخوانیم که در تالار هنر تنها مانده ایم نیروهای مسلح همه جا هستند به کمکمان بیاییم و کماکان رای میدهیم.
دیروز نوشتیم که اگر موسوی و کروبی دستگیر بشه ایران قیامت میشه و امروز میبینیم که عملا در حصر خانگی هستند و هنوز ایران قیامت نشده و هنوز هواداران همان زندانیان هستند که سایبر را فتح کردند و دنیای واقعی را فراموش کردند.
همرزمانم
دیروز قوه مقننه  بر علیه موسوی و کروبی شعار داد, دیروز عده ای که ما ساندیس خورشان مینامیم و خود, خود را ذوب شده در ولایت میدانند برای قتل رساندن دو بزرگ سبز ما تحصن کردند...
به راستی ما میخواهیم چه بکنیم؟ باید چه بکنیم؟ نیاز به هماهنگی داریم , یادم هست که در دوران درگیریهای بعد از انتخابات یکی از آقایان وابسته به رهبری که متاسفانه نامش را فراموش کرده ام میگفت :
آزادی خون میخواهد.ما!!!! برای آن خون دادیم!!! شما( خطاب به سبزها) حاضرید خونتان را برای آزادی بدهید؟
ما ثابت کردیم که حاضریم با تظاهراتمان با مسدود کردن سایتهایشان با پیام هایمان اما کافی نیست, تا به خود بیاییم موسوی و کروبی یعنی تنها جرقه هایی که انبار باروت ایران دارد را هم از دست داده ایم ...به خود بیاییم کاری بکنیم. میترسم روزی که با تاسف بگوییم که ما باید آن کار را میکردیم و یا شاید اگر فلان کار را میکردیم خیلی بهتر بود.....
بدرود و پاینده باد ایران

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر